پسر حزب باد
امان از دست بچه های این دوره و زمونه....
خدایا!
آخه من کدوم حرف این پسره ی بلا رو باور کنم؟!نه به حرفهای چند روز پیشش که
میگفت به خاطر تو زنم رو طلاق میدم نه به حرفهای امروزش!!!!!!!!!!!!!!!!!!
امروز کمی با متینی حرفم شد آخه خیلی شیطون و بازیگوشه،منم مجبور شدم
دعواش کنم،علی هم در دفاع ازمن،حرفهای من رو تایید کرد،متین هم که دید اوضاع
وخیمه یهو رفت گوشی تلفن رو برداشت و گفت:باشه الان زنگ میزنم صد و بیست و ده
(110) بیاد جمتون کنه ................
بعد رو کرد به یاسمن گفت:آجی جون راستی میدونستی شیطون وجود نداره،آخه
بابا خود ش شیطونه!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
فکر کنم دیگه با این اوضاع من و علی باید به فکر خونه ی سالمندان باشیم...........
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی