ياسمن و متينياسمن و متين، تا این لحظه: 21 سال و 6 ماه و 6 روز سن داره

یاسمن و متین جوجه های من

تفریح

1389/12/11 3:53
نویسنده : مامانی
263 بازدید
اشتراک گذاری

امروز روز خیلی پر کاری بود.ظهر خاله رویا و خاله لیدا و امیر اومدن خونمونو تا بعداز ظهر موندن

چشمتون روز بد نبینه انگار که زلزله ۱۰۰۰۰۰۰۰۰۰ ریشتری اومده بود امان از دست متین و امیر

بیچاره خاله رویا ضعف اعصاب گرفته

                                        صد رحمت به تو متینی

عصری که میخواستن برن شما دو تا وروجک کلی نق زدید اما بالاخره با هر ترفندی بود امیر راضی شد که بره راستی کیمیا دختر خاله لیلا رو هم اورده بودن (مامانش سر کار بود)وای که چقد خوردنی شده بود شیرین زبون و ساکت(از لیلا یه همچین دختری بعیده چون خودش خیلی شیطون بود)

شب هم طبق قولی که از دو هفته پیش بهتون داده بودیم رفتیم سینما فیلم خاله سوسکه

متین جونم.شما طبق قولی که به شیطون دادی بازهم ما رو شرمنده کردی

مامان جان سینما جای فیلم دیدن نه جای زورو شدن مردم بیچاره نمیدونستن تو رو نگاه کنن یا فیلم رو هر جند تو هم برای خودت یه پا فیلمی با اون کارها و زبون مثل قندت

خدا بخیر کنه که مریض نشی چون امروز خیلی شیرین کاری کردی

راستی یادم رفت بگم که چقدر سوال میپرسیدی .من نمیدونم توی اون ذهن کوچیک تو چقدر علامت ؟ هست . . . .

بعد از سینما هم رفتیم یکمی برای مامانی و آجی جون خرید کردیم و برگشتیم خونه

من که از خستگی داشتم میمردم اممممممما شما دو تا ناقلللللللللا

ماشاالله انرژییییییییی یکم به من قرض میدید؟

دیگه بسه خیلی خسته ام و خوابم میاد شب بخیر

                                       خوب بخوابید جوجه های من

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

شمیلا مامان شایلی
21 بهمن 89 22:36
سلام mamani... خسته نباشی...خواستم احوال خودتو بپرسم... یاسمن و متین رو ببوس
بابایی نسی
23 بهمن 89 12:04
سلام با آرزوی شادی فرزند گلتان دعوتید به خوانش "چیزی بنام ادب.غریبه ای بنام فرهنگ" منتظرتان هستم.
مامان فرشته
23 بهمن 89 22:34
واقعاً خسته نباشی مامان مهربون
مامان فرشته
24 بهمن 89 0:36
شما هم با افتخار اد شدید ممنونم