متین با معرفت!!!!!!!!!!!
بهههه بههههه . چشمم روشن آقققققققققققا متین
سر شبی آجی جون داشت با باربیهاش بازی میکرد تو هم همش نق میزدی منم بازی بده
(چون آجی جون خیلی مرتب و منظمه دوست داره اول وسایلش رو بچینه بعد بازی کنه)
آجی هم میگفت صبر کن.قربونت برم تو هم که اصلا با این جمله آشنایی نداری.
شروع کردی به خرابکاری و پخش و پلا کردن وسایلش آجی هم حرصش در اومده بود شروع کرد به گریه کردن و داد زدن که :
مممممممممممماممممممممممان.........
من هم اومدم و دعوات کردم.یدفعه گفتی :باشه حالا این کارا رو بکن من هم تمام وسایلت رو برمیدارم میبرم میدم به
محدثه!!!!!!!!!!
من هم که مونده بودم چی بگم!یهو بابا گفت :خجالت نکش بیا شلوار من هم ببر بده به محدثه
تو جواب دادی:اولا شلوارت مردونست .دوما براش بزرگه!!!!!!!!!
بله آقا متین ای هم از معرفت بیکران شما....................!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!