مشاجره پری کوچولو
پری کوکولوی مامانی
الان یه یک ساعتی میشه که ازمدرسه اومدی ،من و داداشی خواب بودیم ،
یدفعه احساس کردم که یکی داره بوسم میکنه،چشمم رو که باز کردم دیدم
فرشته ناز خودمه،قربون اینهمه مهر و محبتت برم .....
نیم ساعت بعد تلفن نگ زد،غزاله بود،که میخواست ات شکایت کنه،مثل اینکه
تو مدسه حرفتون شده بوده
و شما هم به شکمش ضربه زده بودی،من هم
طبق معمول نصیحت کردم و....بعد از اینکه قطع کرد به شما هم تذکر دادم که
مدرسه محل تحصیله نه دعوا ....یدفعه تو شروع کردی به گله و شکایت که اول
اون شروع کرد و میخواست سرم رو به آهن بزنه!!!! اگه زده بود من الان اینجا
نبودم ،منو با اورژانس میبردن بیمارستان بعد به شما هم زنگ میزدن که بیا
دخترت حالش بده!!!! و شما هم همش گریه میکردی .......!!!!!!!!
خوب بود اگه این اتفاق می افتاد؟!