متین با معرفت!!!!!!!!!!!
بهههه بههههه . چشمم روشن آقققققققققققا متین سر شبی آجی جون داشت با باربیهاش بازی میکرد تو هم همش نق میزدی منم بازی بده (چون آجی جون خیلی مرتب و منظمه دوست داره اول وسایلش رو بچینه بعد بازی کنه) آجی هم میگفت صبر کن .قربونت برم تو هم که اصلا با این جمله آشنایی نداری . شروع کردی به خرابکاری و پخش و پلا کردن وسایلش آجی هم حرصش در اومده بود شروع کرد به گریه کردن و داد زدن که : مممممممممممماممممممممممان.........  ...
نویسنده :
مامانی
3:51