بيماري متين
پسر مامان: از شب جمعه تا امروز حالت بد بود،جمعه شب يكمي تب كردي و از درد دلت شكايت ميكردي،تا صبح با خاله پاشويت ميكرديم و دلت رو مالش ميداديم ،صبح يكم تبت اومده بود پايين اما حال نداشتي،ظهر كه بابا اومد آجي جون رو برديم مدرسه بعد تو بانك چندتا كار داشتيم كه بايد انجام ميشد ،تو هم همش غر ميزدي و ميگفتي بريم خونه!!!!!!! هر چي بهت ميگفتم چيزي ميخواي برات بخرم ميگفتي:نه،رفتيم نهار بخوريم ام تو بجز چندتا دونه سيب زميني و نوشابه چيزي نخوري،خلاصه خورده و نخورده بلند شديم اومديم بيرون و برديمت دكتر.... دكتر بعد از معاينه گفت كه ميكروب وارد معدت و رودت شده،چند تا آمپول و دارو برات نوشت،وقتي خانم پرستار ميخواست ...
نویسنده :
مامانی
14:13