آخر هفته ما
دوباره یه چند روزی گرفتار بودم نتونستم براتون بنویسم اما بالاخره برگشتم متین طلا چهارشنبه که اومدم مهد دنبالت خانم مربی از دستت شاکی بود.میگفت بدو بدومیکنه بچه هارو هول میده و زرو میشه میره رو میز و ...البته این رو هم گفت که خیلی پسر مودبیه ( این یه مورد رو به مامانی کشیدی)آره جیگر مامان خلاصه گفت که همش شیطونی میکنی و سریع معذرت خواهی میکنی اما دوباره روز از نو روزی از نو.اما آخرش به قول خودت یه قول مردونه دادی که دیگه کارهای خطرناک نکنی.ببینیم و تعریف کنیم..... مامانی من یه چند روزی که مهد نمیری چون سرما خوردی و باید استراحت کنی و همش بهونه میگیری پنج شنبه طبق معمول رفتیم خونه مامان جون و تو ه...
نویسنده :
مامانی
3:59